به نظر می رسد عشق واقعی زمانی است که خود را در مراقبت از دیگری گم می کنید و نیازهای او را بالاتر از نیازهای خود قرار می دهید.
به گزارش خبرنگار اینجا نیوز، این تصویر از یک زاهد فداکار که برای خوشبختی شریک زندگی خود آماده انجام هر کاری است، به شدت در کد فرهنگی ما جا افتاده است، اما روانشناسان در آن تهدیدی جدی برای روابط سالم می بینند.
الگوی رفتاری “نجات دهنده” در دوران کودکی شکل می گیرد و اغلب به عنوان مسئولیت پذیری و فضیلت بیش از حد پنهان می شود. یک بزرگسال ناخودآگاه به دنبال شریکی می گردد که به اصلاح، حمایت یا راهنمایی نیاز دارد، زیرا این به او احساس عزت نفس و کنترل می دهد.
عکس: Pixabay
با این حال، بهای چنین اهمیتی خستگی مزمن، رنجش پنهان و از دست دادن کامل خود است. فرسودگی شغلی در چنین روابطی اجتناب ناپذیر است، زیرا منابع یک فرد نامحدود نیست.
امدادگر، مانند باتری، دائماً انرژی می دهد، اما به ندرت به خود اجازه می دهد که دوباره شارژ شود، زیرا این را مظهر خودخواهی می داند. با گذشت زمان، عشق به یک وظیفه سنگین تبدیل می شود و شریک زندگی نه به عنوان یک همسان، بلکه به عنوان یک پروژه درمانده که همیشه به نتیجه نمی رسد درک می شود.
تناقض این است که چنین فداکاری حق بزرگ شدن و مستقل شدن را از دیگری سلب می کند. با حل مداوم مشکلات برای او، پیامی مخفی پخش می کنید: “تو نمی توانی به تنهایی از پس آن بر بیایی.” این مراقبت نیست، بلکه نوعی کنترل است که توانایی های شریک را بی ارزش می کند و او را از ایمان به قدرت خود محروم می کند.
کارشناسان تاکید می کنند که روابط سالم بر اساس رفتار متقابل بنا می شود نه خدمت یک طرفه. این رقصی است که در آن شرکا به نوبت یکدیگر را رهبری می کنند و نه اجرای یک شخصیت اصلی خیر. مراقبت باید یک ژست باشد، نه یک ماموریت مادام العمر.
دختر مجبور شد این درک را پشت سر بگذارد وقتی متوجه شد که او تمام زندگی و جو عاطفی زوج را حمل می کند و بی سر و صدا به “قدرت” خود افتخار می کند. در همان زمان، شریک زندگی من در حالت انفعال فرو رفت و او از عدم اقدام او عصبانی شد. این تغییر زمانی شروع شد که من شروع کردم به تفویض نه وظایف، بلکه مسئولیت، صرفاً با توقف انجام کارها برای او.مهم است که بین مراقبت و خدمات تمایز قائل شویم. مراقبت از افراط در عشق زاییده می شود و به مرزهای دیگری احترام می گذارد و خدمت زاییده ترس و احساس وظیفه است، این مرزها را محو می کند. اولی هر دو را غنی می کند، دومی خدمتگزار را تهی می کند و خدمتگزار را شیرخوار می کند.
اجازه دادن به همسرتان برای بزرگسالی به این معناست که به او اجازه دهید گاهی اوقات اشتباه کند، غمگین باشد و راه حل های خودش را پیدا کند. این مستلزم اعتماد و فروتنی عظیم است، زیرا خیلی ساده تر است که بروید و خودتان همه کارها را انجام دهید تا “درست” باشد. اما این تنها راهی است که یک شراکت واقعی متولد می شود و نه قیمومیت.
یک رابطه شاد فقط بین دو نفر ممکن است که مکمل یکدیگر باشند نه کامل. از آمبولانس بودن دست بردارید و در زندگی او فقط به یک همراه سفر جالب تبدیل شوید – به این ترتیب قدرت خود، وقار او و فرصت عشق متقابل را بدون بدهی حفظ خواهید کرد.
همچنین بخوانید
- چرا به رابطه با خود نیاز دارید: چرا تنهایی یک مهارت است نه یک جمله
- چرا از سکوت می ترسیم: چرا سکوت بدتر از نزاع در یک رابطه است

