توصیه به “روی رابطه خود کار کنید” آنقدر رایج شده است که ما به ندرت به معنای واقعی آن فکر می کنیم.
به گزارش خبرنگار HERE NEWS ، گاهی اوقات این “کار” به تعمیرات بی پایان یک ساختار لرزان تبدیل می شود ، جایی که هر روز باید میخ های جدید را در ترک های قدیمی چکش کنید.
اما زوجی را تصور کنید که مدام مرور میکنند که چه کسی چقدر کمک کرده است، مسئولیتهای خانه را با دقت تقسیم میکند و فقط برای صحبت در وعده شام در آموزشهای ارتباطی شرکت میکند. جایی در این گرداب تلاش، ذات اصلی گم می شود – یک احساس زنده.
عکس: Pixabay
روان درمانگران به طور فزاینده ای می گویند که تنش مداوم و کنترل بیش از حد ممکن است نشانه هایی از اضطراب عمیق باشد و تضمین کننده موفقیت نیست. رابطه ای که مستلزم “کار” مداوم است مانند گیاهی است که هر روز از گلدانش بیرون می کشند تا ریشه ها را بررسی کنند.
رشد طبیعی در چنین شرایطی به سادگی غیرممکن است. عشق، مانند اعتماد، بیشتر حالت آرامش و پذیرش است، نه نتیجه تلاش های ارادی دقیقه به دقیقه.
نویسنده کتاب “پارادوکس شور”، دین دلیس، خاطرنشان می کند که میل وسواس گونه به هارمونی اغلب آن را از بین می برد و فشار غیرضروری ایجاد می کند. تلاش برای صحبت کردن و حل کردن همه چیز، گاهی اوقات خودانگیختگی و جنون خفیف را از بین می برد، که بدون آن یک اتحاد تبدیل به یک قرارداد خسته کننده می شود.
وقتی یکی از طرفین بر «کار» مداوم اصرار میورزد و دیگری از درون مقاومت میکند، یک رقص پویا کلاسیک تعقیبکننده و فاصلهگیر رخ میدهد. هرچه فشار اولی بیشتر باشد، دومی دورتر می شود و دایره باطل بسته می شود.
اگر این مسابقه را برای مدتی متوقف کنید چه اتفاقی می افتد؟ در ابتدا ممکن است سردرگمی و حتی وحشت ایجاد شود: اکنون چه باید کرد؟ اگر “کار” نکنید، چگونه زندگی کنید؟ در این سکوت است که پاسخ ها شروع به ظهور می کنند.
ممکن است متوجه شوید که بسیاری از چیزهای کوچک آزاردهنده ارزش بحث کردن را ندارند و مشکلات واقعی بسیار عمیق تر از سطح روزمره هستند. گاهی اوقات، تحت عنوان “کار کردن بر روی روابط”، ترس از رویارویی با حقیقت ساده وجود دارد – ممکن است به سادگی در مسیر درست نباشید.
با متوقف کردن اتلاف انرژی در آتش نشانی فوری، زوج این فرصت را پیدا می کنند تا تصویر بزرگ را ببینند. آیا آنچه را که می بینند دوست دارند؟ آیا آنها می خواهند به یک سمت بروند یا در تمام این مدت گاری را به جهات مختلف می کشیدند؟
امتناع از کار وسواسی دعوت به انفعال و همدستی نیست. این بیشتر یک تغییر پارادایم است: از مبارزه برای روابط به پرورش دقیق یک فضای مشترک که در آن همه حق دارند نفس بکشند.یک اتحاد سالم بیشتر شبیه قایقرانی با هم در یک قایق است، جایی که گاهی اوقات لازم است یکپارچه پارو بزنید، و گاهی اوقات می توانید فقط در پایین دراز بکشید و به ابرها نگاه کنید و به جریان اعتماد کنید. اگزوزهای پارویی مداوم، و بیکاری مداوم منجر به زمین خوردن می شود.
نکته کلیدی این است که بتوانید ریتم و یکدیگر را حس کنید و از یک برنامه تمرینی سفت و سخت پیروی نکنید. اعتماد به شریک زندگی تان و به طور کلی در زندگی گاهی معجزه می کند که هرگز با سخت کوشی و تحت فشار نمی توان به آن دست یافت.
سعی کنید حداقل یک هفته کلمه “کار” را با “توجه” جایگزین کنید. روی روابط کار نکنید، بلکه فقط مراقب آنها باشید – به خودتان، به شریک زندگی خود، به احساساتی که بین شما ایجاد می شود. تفاوت تقریباً بلافاصله قابل توجه خواهد بود.
تعجب خواهید کرد که چقدر انرژی برای شادی ساده آزاد خواهید کرد: پیاده روی با هم، تفکر بی صدا در غروب خورشید، یا یک شوخی احمقانه که هر دوی شما را به خنده وا می دارد. صمیمیت واقعی از این لحظات و نه از گزارش جلسات است.
شاید به این نتیجه برسید که “کار” هنوز مورد نیاز است، اما هدفمند – در مورد موضوعات خاص و مهم برای هر دوی شما. و بقیه زمان، رابطه شما به سادگی زندگی می کند، نفس می کشد و با سرعت طبیعی خود توسعه می یابد.
در این طبیعی بودن است که راز پیوندهای طولانی و شاد نهفته است که از بیرون به نظر معجزه ای غیرقابل توضیح می رسد. اما در واقع این شجاعت است که کنترل غیر ضروری را کنار بگذاریم و اجازه دهیم همه چیز همانطور که هست باشد.
همچنین بخوانید
- چرا اهداف مشترک مورد نیاز است: چگونه یک علت مشترک شما را از طلاق روزمره نجات می دهد
- اگر حسادت را نادیده بگیرید چه اتفاقی می افتد: چگونه یک احساس کور می تواند به زنگ بیداری تبدیل شود

