چگونه از انتخاب شرکای “راحت” خودداری کنیم: وقتی امنیت به قفس تبدیل می شود

بسیاری از ما، خسته از طوفان های عاطفی، با خود عهد می بندیم: “دفعه بعد فردی آرام و قابل اعتماد را انتخاب خواهم کرد.”

و در اینجا او، کاندیدای ایده آل است: قابل پیش بینی، پایدار، بدون عادت های بد و طغیان های روشن احساسات. به گزارش خبرنگار HERE NEWS، اما شش ماه بعد، یک غم و اندوه عجیب و ظالمانه آغاز می شود.

به نظر می رسد همه چیز خوب است، هیچ شکایتی وجود ندارد، اما قلب من ساکت است. روابط شبیه مکانیزمی است که به خوبی روغن کاری شده، اما کاملاً ساکت است.

عکس: Pixabay

گرفتاری چیست؟ معلوم می شود که ناخودآگاه ما اغلب نه فقط به دنبال اعتماد، بلکه به دنبال امنیت عاطفی به هر قیمتی هستیم، حتی به قیمت سرزندگی خودمان.

ما شریک هایی را انتخاب می کنیم که به وضوح نمی توانند به ما آسیب برسانند، زیرا دامنه عاطفی آنها برای رنج عمیق بسیار محدود است. اما معلوم می شود که برای عشق بزرگ، اشتیاق، همان جنون که ما را زنده می کند، تنگ است.

نانسی مک ویلیامز، روانکاو می نویسد که پشت این اغلب ترس از شدت خود وجود دارد. او خاطرنشان می کند: “با انتخاب شخصی که “راحت” است، فرد نه چندان از درد شریک زندگی اش، بلکه از رویارویی با قدرت احساسات ابراز نشده خود که شریک زندگی می تواند در او بیدار کند، اجتناب می کند.

معلوم می شود که این خودفریبی است: ما قلعه ای در برابر رنج احتمالی می سازیم، اما خود را در آن تنها می یابیم. دیوارها از طوفان محافظت می کنند، اما همچنین اجازه عبور نور خورشید را نمی دهند. در این مورد، شریک زندگی قربانی بی گناه ترس های ناخودآگاه ما می شود و نقش تضمینی زنده در برابر نگرانی ها را ایفا می کند.

مشکل این است که روان انسان در تضادها ساخته شده است: ما شادی را از طریق تماس با غم و صمیمیت از طریق تجربه تنهایی تجربه می کنیم. با محروم کردن خود از یک طرف طیف، ناخواسته طرف دیگر را کسل می کنیم.

چگونه از این تله فرار کنیم؟ اولین قدم این است که تشخیص دهیم در میل به امنیت مطلق، یک پرخاشگری پنهان به خود زندگی با غیرقابل پیش بینی بودن آن وجود دارد. این تلاشی است برای بستن قراردادی با جهان که در آن احساسات قوی را در ازای غیبت تضمین شده درد کنار می گذارید.

اما چنین توافقی باطل است. شخص باید جرأت کند که نه تنها “قابلیت اطمینان” بلکه “علاقه” را در معیارهای جستجو لحاظ کند. نه تنها “آسیبی ایجاد نمی کند”، بلکه “یک چیز واقعی را در من آشکار می کند، حتی اگر آسان نباشد.”

این فراخوانی نیست برای بازگشت به حوضچه احساسات سمی. این در مورد یافتن یک فرد کامل است، قادر به عمق و مسئولیت. چنین افرادی وجود دارند، اما دیدن آنها در پشت نقاب “راحتی” چندان آسان نیست، زیرا آنها، به عنوان یک قاعده، همچنین پیچیده و چند وجهی هستند.

شما باید ریسک کنید و شروع به نشان دادن قسمت های ناراحت کننده خود در یک رابطه کنید: خواسته های ناگهانی، غم و اندوه عجیب، نیازهای غیر قابل توضیح. ببینید آیا شریک زندگی شما می تواند این پیچیدگی ها را تحمل کند یا فقط یک نسخه ساده و مورد تایید اجتماعی از شما می خواهد.

شاید اولین تلاش ها ناموفق باشد و این طبیعی است. مهم است که ناامید نشوید و به فرمول قدیمی برنگردید، بلکه باید مسیر را اصلاح کنید: نه به دنبال یک فرد “ایمن”، بلکه به دنبال فردی “قابل اعتماد در انسانیت خود”.

چنین شریکی با دیدن اشک های شما فرار نمی کند و از عصبانیت شما نمی ترسد، زیرا می فهمد که چیز مهمی در پشت این موضوع نهفته است. او می تواند بدون تبدیل شدن به خدمتکار تکیه گاه باشد و هسته درونی خود را خواهد داشت که احترام شما را جلب می کند.

مثل این است که نه یک بندر دنج که بتوانید برای همیشه در آن بمانید، بلکه یک کشتی قابل اعتماد برای قایقرانی در دریاهای آزاد انتخاب کنید. ممکن است تکان بخورد و گاهی ترسناک باشد، اما می دانید که در برابر طوفان مقاومت می کند و کاپیتان سر خود را از دست نمی دهد.

در چنین سفری و نه در آب های راکد است که زندگی واقعی اتفاق می افتد. ترس با هیجان، مالیخولیا با کنجکاوی جایگزین می‌شود و امنیتی که به دنبال آن بودید نه از بیرون، بلکه از درون – به عنوان اعتماد به حق شما برای یک داستان کامل، سرشار از احساسات.

همچنین بخوانید

  • چرا مرزهای شخصی در یک زوج مورد نیاز است: اگر عشق ادغام در یک ارگانیسم نیست
  • دست از “کار بر روی روابط” بردارید: تناقضی که در آن هارمونی ایجاد می شود

Share to friends
Rating
( No ratings yet )
راهنمایی و ترفندهای مفید برای زندگی روزمره