چرا به سمت روابط “سمی” کشیده می شوید: وقتی عشق مانند یک ترن هوایی است

به نظر می رسد که هر نفر دوم با این آشنا است: ارتباطی که شما را خسته می کند، اما به نظر می رسد شکستن آن فوق العاده دشوار است.

به گزارش خبرنگار HERE NEWS، از بیرون همه چیز آشکار است، اما در درون نیرویی عجیب و تقریبا مغناطیسی وجود دارد که بارها و بارها به سمت فردی جذب می شود که بیشتر از شادی رنج می آورد.

روانشناسان مدت زیادی است که این پدیده را مطالعه کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که این اغلب مربوط به شریک زندگی نیست، بلکه مربوط به “تنظیمات” درونی ما است. افرادی که در فضای غیرقابل پیش بینی یا در دسترس نبودن عاطفی والدین بزرگ شده اند، در بزرگسالی ناخودآگاه به دنبال یک سناریوی آشنا هستند.

عکس: Pixabay

برای روان، رنج آشنا گاهی ایمن تر از آرامش ناآشنا است، زیرا، به طور متناقض، توهم کنترل را ایجاد می کند. همین نوسانات بین نزاع و آشتی باعث آزاد شدن قدرتمند دوپامین می شود، یک انتقال دهنده عصبی مرتبط با سیستم پاداش.

در لحظات گرمای نادر یا آشتی پرشور، مغز پاداش عظیمی دریافت می کند و این دور باطل را تداوم می بخشد. این شبیه به قمار است، جایی که یک برد تصادفی باعث می شود با وجود باخت های آشکار، بارها و بارها به رولت برسید.

شما نباید خود را به خاطر این “ضعف” سرزنش کنید – این یک مکانیسم بقای عمیق است که آدرس اشتباهی دارد. آگاهی از این اولین و مهمترین گام برای تغییر است.

روان درمانگر النا اسمیرنوا خاطرنشان می کند که کلید اغلب در کار با عزت نفس نهفته است. او می‌گوید: «کسی که واقعاً برای خود ارزش قائل است، بعید است که با نوسانات عاطفی منظم موافقت کند. او بی حوصله، بی علاقه و در نهایت برای وقتش متاسف خواهد شد.»

کار کوچک شروع می شود: برای پیگیری اینکه در چه لحظاتی میل به بازگشت به یک رابطه مخرب به ویژه قوی است. معمولاً اینها نقاط آسیب پذیری هستند – استرس ، تنهایی ، احساس حقارت.

مهم این است که یاد بگیرید از درون خود را حمایت کنید و از بیرون از کسی که آشکارا ناتوان است انتظار نداشته باشید. این مانند تمرین یک عضله جدید است: در ابتدا غیرعادی و دشوار است، اما هر بار طبیعی تر می شود.

قطع چنین ارتباطی اغلب با احساساتی مشابه ترک مواد همراه است: اضطراب، افکار وسواسی، ناراحتی جسمی. شما باید برای این کار آماده باشید و آن را به عنوان یک فرآیند سم زدایی موقت درک کنید.

اطرافیان شما، با دیدن وضعیت از بیرون، ممکن است متوجه نشوند که چرا شما برای مدت طولانی “تحمل کرده اید”. توصیه آنها به “فقط آن را بگیرید و بروید” در این لحظه فقط احساس شرم را افزایش می دهد ، بنابراین بهتر است به کمک یک روانشناس فهمیده یا دوستان قابل اعتماد اعتماد کنید.

به تدریج، هنگامی که سیستم عصبی آرام می شود، تعجب پیش می آید: چه اتفاقی متفاوت می افتد؟ فضایی برای روابط ظاهر می شود که در آن لازم نیست دائماً حال و هوای شریک زندگی خود را حدس بزنید یا ارزش خود را ثابت کنید.

ثبات و پیش بینی پذیری نه به عنوان کسالت، بلکه به عنوان یک پایه قابل اعتماد خوانده می شود که در نهایت می توانید روی آن آرامش داشته باشید. از این لحظه است که زندگی رنگ های جدید و بسیار غنی تری به خود می گیرد.

سکوت پس از طوفان دیگر ترسناک نیست و فرصت هایی برای خلاقیت، سرگرمی ها و شادی ساده از یک روز معمولی را پر می کند. شریک سابق هاله هیپنوتیزمی خود را از دست می دهد و به سادگی به فردی با شخصیت دشوار تبدیل می شود.

نشانگر اصلی بهبودی، بی تفاوتی سرد نیست، بلکه خستگی جزئی با خاطرات است، گویی از یک سفر طاقت فرسا که مدت ها پیش به پایان رسیده است. جاده ای پیش رو باز می شود و راه رفتن در امتداد آن دیگر ترسناک نیست، بلکه جالب است.

روابط سالم ممکن است در ابتدا برای کسی که به هجوم آدرنالین عادت دارد، ملایم به نظر برسد. اما در این “صافی” است که تجمل واقعی پنهان است – فرصتی برای خود بودن بدون انجام بازی های روانشناختی خسته کننده.

آنها به اثبات ثابت عشق نیاز ندارند، زیرا در لحن آرام گفتگو، در شانه قابل اعتماد و در برنامه های کلی برای آینده احساس می شود. این پناهگاه آرامی است که همه آرزوی آن را دارند، اما گاهی آنقدر می‌ترسند وارد زندگی‌شان شوند.

همچنین بخوانید

  • چگونه از انتخاب شرکای “راحت” خودداری کنیم: وقتی امنیت به قفس تبدیل می شود
  • چرا مرزهای شخصی در یک زوج مورد نیاز است: اگر عشق ادغام در یک ارگانیسم نیست

Share to friends
Rating
( No ratings yet )
راهنمایی و ترفندهای مفید برای زندگی روزمره