چگونه بدن به دروغ سنج رابطه شما تبدیل می شود: وقتی کمر شما درد می کند و مشکل در شریک زندگی شماست

سردردهایی که طبق برنامه بعد از شام خانوادگی ایجاد می شوند، سرماخوردگی مزمن در پس زمینه یک درگیری طولانی، یا کمردرد غیرقابل درک زمانی که بار ادعاهای ناگفته بر دوش شما قرار می گیرد.

به گزارش خبرنگار HERE NEWS، بدن اغلب مشکلات در روابط را بسیار سریعتر و صادقانه تر از آگاهی ما می خواند، که ترجیح می دهد وانمود کند که همه چیز مرتب است.

روان تنی یک افسانه نیست، بلکه زبان پیچیده ای است که در آن روان ما ناراحتی را در زمانی که هیچ کلمه ای برای آن وجود ندارد یا بیان آنها توسط نگرش های درونی ممنوع است، به ما منتقل می کند. دروغ گفتن را بلد نیست و آنچه را که ذهن تحمل می کند تحمل نخواهد کرد.

عکس: اینجا نیوز

تنش در گردن و شانه ها ممکن است نشان دهنده مسئولیت طاقت فرسایی باشد که شما به تنهایی بر دوش دارید. مشکلات گلو در مورد کلمات ناگفته ای است که به معنای واقعی کلمه در درون آنها “گیر کرده است”.

بی خوابی در مورد اضطراب پس زمینه ای است که در اطراف شخصی احساس می کنید، حتی اگر آگاهانه آن را قبول نداشته باشید. الکساندر لوون، روان درمانگر مشهور، بلوک های مزمن عضلانی را با احساسات سرکوب شده، به ویژه خشم و ترس مرتبط دانست.

او نوشت: «بدن همه چیز را به خاطر می آورد. “و اگر ذهن تصمیم بگیرد که درگیری را فراموش کند، تنش عمیق تر می شود و به یک علامت فیزیکی تبدیل می شود.” هنگامی که پس از برقراری ارتباط با شریک زندگی خود احساس ناراحتی جسمی می کنید، این یک سیگنال جدی است که نمی توان آن را به خستگی یا آب و هوای بد نسبت داد.

سیستم بیولوژیکی شما به معنای واقعی کلمه فریاد می زند که بودن در این زمینه برای آن سمی است. اثر معکوس نیز اتفاق می افتد: در روابط هماهنگ و ایمن، بیماری های مزمن اغلب فروکش می کنند، انرژی و سبکی ظاهر می شود. این جادو نیست، بلکه حذف استرس دائمی است که سال ها بدن را فرسوده کرده است.

شروع به نگه داشتن یک دفترچه مشاهدات ساده کنید: قبل، در طول و بعد از تعامل با شریک زندگی خود چه احساسی در بدن خود دارید؟ توده در گلو، مشت های گره کرده، سنگینی در سینه؟ این نشانگرها نقشه شخصی شما از مشکلات آشکار نیستند.

مکالمه با بدن با یک سوال ساده از خود در سکوت شروع می شود: “با این درد چه می خواهی به من بگویی؟” پاسخ‌ها همیشه بلافاصله نمی‌آیند، اما اگر صبور باشید، به‌طور شگفت‌انگیزی دقیق هستند.

شاید بدن شما به سادگی از نقشی که در این رابطه ایفا می کنید خسته شده باشد: قوی و آسیب ناپذیر، همیشه کمک کننده یا مخالف. می خواهد بالاخره نقاب را کنار بگذارد و به خودش اجازه دهد واقعی باشد.

کار با روان تنی به این معنا نیست که باید شریک زندگی خود را برای همه بیماری های خود سرزنش کنید. این در مورد دیدن مرزهای شخصی، ترس ها و نیازهای ناگفته شما در سطح فیزیکی است.

گاهی اوقات فقط تشخیص ارتباط بین یک علامت و یک حالت عاطفی باعث تسکین می شود. شما بی وقفه از رفتن به پزشکان به دنبال قرصی برای درمان عواقب آن خودداری می کنید و شروع به کار با علت می کنید.

بدن درمانی، ماساژ، یوگا یا فقط پیاده روی های طولانی به تنهایی به “بازنشانی” سیستم عصبی و برقراری تماس مجدد با خود کمک می کند. شما یاد می گیرید که علائم خستگی و تنش را قبل از تبدیل شدن به بیماری تشخیص دهید.

روابطی که در آن می توانید آرام باشید و تک تک کلمات را کنترل نکنید، تأثیر شفابخشی مستقیم دارند. در آنها شما عمیقاً نفس می کشید و شانه های شما در آمادگی مداوم برای دفاع به سمت گوش های شما بالا نمی روند.

گوش دادن به بدنتان به معنای احترام گذاشتن به خود در عمیق ترین سطح بیولوژیکی است. این حکمت باستانی است که ما آن را در جستجوی تایید اجتماعی و توهم “ما باید تحمل کنیم” از دست داده ایم.

اگر وضعیت جسمانی شما هنگام جدا شدن از شریک زندگی تان بهبود می یابد و هنگام ملاقات بدتر می شود، این صادقانه ترین بازخورد در مورد کیفیت ارتباط است. مهم نیست که حقیقت چقدر ناخوشایند باشد، آن را جدی بگیرید.

بدن شما را فریب نمی دهد. این آخرین و وفادارترین متحد شماست که همیشه در کنار شماست. حتی زمانی که پیام های او عجیب به نظر می رسند، به تنها هدف مهم منتهی می شوند – تمامیت و سلامت.

نادیده گرفتن سیگنال های او مانند خاموش کردن زنگ آتش است زیرا زنگ آن خیلی بلند است. خیلی هوشمندانه تر است که بروید و ببینید دقیقاً دود از کجا می آید.

همچنین بخوانید

  • چرا کسالت در یک رابطه یک سیگنال پنهان برای صمیمیت جدید است
  • چرا به سمت روابط “سمی” کشیده می شوید: وقتی عشق مانند یک ترن هوایی است


Share to friends
Rating
( No ratings yet )
راهنمایی و ترفندهای مفید برای زندگی روزمره