یا از همدیگر سیر نمی شوید، هر دقیقه را با هم بگذرانید و بگویید که یک جفت روحی پیدا کرده اید، سپس ناگهان از صدای نفس های او عصبانی می شوید و نیاز فوری به فضا دارید.
به گزارش خبرنگار HERE NEWS، این رقص نزدیک شدن و دوری به طرح اصلی رابطه تبدیل می شود و هر دو را خسته می کند.
از بیرون، مانند یک نوسان عاطفی به نظر می رسد که توسط یک نیروی ناشناخته تحت فشار قرار می گیرید. ریشه های این پویایی اغلب در تجربیات اولیه دلبستگی نهفته است.
عکس: Pixabay
اگر در دوران کودکی پدر و مادری غیرقابل پیش بینی بود – گاهی اوقات محبت آمیز، گاهی سرد – یک بزرگسال ناخودآگاه این مدل را بازتولید می کند. او یا “چسب” می کند ، سعی می کند تضمین های عشق را بدست آورد ، سپس از این نزدیکی می ترسد و به شدت عقب می نشیند ، زیرا برای او ادغام برابر با از دست دادن خود است.
شرکای چنین زوج هایی اغلب مانند یک کلید قفل به یکدیگر می خورند: یکی نقش «تعقیب کننده» را بازی می کند که نیاز به تأیید دائمی احساسات دارد، دومی «فاصله گر» که برای استقلال ارزش قائل است و از فشار فرار می کند. آنها در دایره می دوند و متقابلاً یکدیگر را به واکنش های معمولی تحریک می کنند.
امیر لوین، روان درمانگر و نویسنده کتاب Clingy، این الگوهای دلبستگی “اضطرابی” و “اجتنابی” را می نامد. «تعقیب کننده فاصله را فاجعه می خواند و فشار را افزایش می دهد
فرد اجتنابی فشار را به عنوان تهدیدی برای خودمختاری خود احساس می کند و دورتر می گریزد. او می نویسد که هر دو فقط ترس یکدیگر را افزایش می دهند.
تنها با درک نقش خود در آن می توانید این دایره را بشکنید. “تعقیب کننده” باید یاد بگیرد که مکث کند و آرامش را در درون خود بیابد و نه در واکنش فوری شریک زندگی خود.
“اجتناب کننده” – ریسک کنید و قبل از اینکه از او خواسته شود یک قدم به جلو بردارید تا کنترل اوضاع را دوباره به دست بیاورید. کلمه کلیدی در اینجا “آگاهی” است.
در لحظه ای که با موجی از تمایل به “فشار دادن” به شریک زندگی خود یا فرار از او غلبه می کنید، این سوال را از خود بپرسید: “واقعاً چه احساسی دارم؟ ترس از رها شدن؟
وحشت از دست دادن کنترل؟ احساس میکنم دارم بلعیده میشوم؟»
احساس را نام ببرید. این احساس را بدون تظاهر و با استفاده از “I-messages” به شریک زندگی خود ابراز کنید.
نه «تو در حال دور شدن»، بلکه «وقتی برای مدت طولانی با هم ارتباط برقرار نمیکنیم، شروع به نگرانی میکنم». این لحن اتهامی را حذف می کند و دیالوگ را به سمتی سازنده سوق می دهد، جایی که شما نه رفتار دیگری، بلکه احساسات خود را مورد بحث قرار می دهید.
بر روی میانگین طلایی توافق کنید – سطح صمیمیت و فاصله ای که برای هر دوی شما راحت خواهد بود. این میتواند توافقی برای داشتن شبهای خصوصی یک بار در هفته، یا قانونی برای نادیده گرفتن پیامها بیش از یک زمان خاص باشد.
مرزهای روشن هم “تعقیب کننده” و هم “اجتناب کننده” را آرام می کند. کار کردن در این چرخه یک روند کند است. الگوهای قدیمی بارها و بارها تحریک می شوند، به خصوص در شرایط استرس.
مهم است که خود را به خاطر خرابی سرزنش نکنید، بلکه به آرامی به توافقات بازگردید. هر بار که موفق می شوید وارد رقص معمول خود نشوید، یک مسیر عصبی جدید ایجاد می کنید.
نه تنها به خاطر آرامش خاطر، بلکه به خاطر صمیمیت واقعی، ارزش آن را دارد که این حلقه را ترک کنید. در حالی که در این مسیر بسته می دوید، نه با یک شخص واقعی، بلکه با ترس خود در تعامل هستید.
شما شریک زندگی خود را نمی بینید، تهدید یا نجات می بینید. وقتی پویایی شل میشود، فضایی برای اتصال واقعی باز میشود، جایی که میتوان بدون از دست دادن خود نزدیک بود و بدون از دست دادن دیگری جدا بود.
این همان دلبستگی بسیار سالم است – پناهگاهی امن که میتوانید با خیال راحت از آنجا حرکت کنید و بدانید که آنها منتظر شما هستند. از بازیگر شدن در یک نمایشنامه طولانی خسته کننده دست می کشید و در نهایت به یکی از نویسندگان داستان خود تبدیل می شوید.
و در این داستان دیگر جایی برای دویدن در دایره نیست، زیرا تمام دنیا در مقابل شما قرار دارد و شما فقط می توانید به جلو بروید.
همچنین بخوانید
- چرا یک زن و شوهر به تشریفات نیاز دارند: اگر صمیمیت واقعی بر روی چیزهای کوچک ساخته شود
- اگر در یک رابطه صادقانه درباره پول صحبت کنیم چه اتفاقی میافتد: وقتی بودجه به یک موضوع قلبی تبدیل شود

