چرا از شریک زندگیمان انتظار داریم افکار ما را بخواند: اگر عشق به امتحان تله پاتی تبدیل شده است

او دوباره گل های اشتباهی خرید، تاریخ مهمی را برای شما فراموش کرد، یا گزینه اشتباهی را برای تعطیلات پیشنهاد کرد.

و اکنون موجی از کینه در روح من برمی خیزد: “اگر واقعاً مرا دوست داشت، خودش حدس می زد!” گزارش خبرنگار HERE NEWS.

ما بی‌صدا شکایت‌ها را جمع می‌کنیم، از عیوب شریکمان توهین می‌کنیم، و در اعماق وجودمان معتقدیم که عشق واقعی باید بدون کلام باشد. این باور دوران کودکی به درک جادویی از همان ابتدای زندگی ما می آید، جایی که مادر با گریه نیازهای کودک را حدس می زد.

عکس: Pixabay

ما ناخودآگاه این ایده آل آمیختگی کامل را به روابط بزرگسالان منتقل می کنیم و فراموش می کنیم که دیگر نوزاد نیستیم و همسرمان دیگر مادر نیست. هریت لرنر، روانشناس، در کتاب خود به نام رقص خشم، این را “فانتزی آمیخته” می نامد – این باور کودکانه که افراد واقعاً نزدیک ما باید به طور شهودی خواسته های ما را بدانند.

او می نویسد: “انتظارات خاموش آماده سازی برای شکایت های آینده است. آنها تقریبا همیشه به ناامیدی منجر می شوند.” ما از بیان نیازهای خود می ترسیم زیرا به نظر می رسد نشانه ای از ضعف است یا عشق را مشروط می کند.

ما استدلال می کنیم: “اگر باید بپرسم، پس این یکسان نیست” و برای شریک زندگی خود دامی می گذاریم که نمی تواند از آن خارج شود زیرا قوانین آن را نمی داند. پشت این اغلب ترس از طرد شدن وجود دارد. ساکت ماندن و عصبانی شدن آسانتر از این است که در پاسخ به یک درخواست مستقیم “نه” بشنوید.

به این ترتیب ما از آسیب پذیری خود محافظت می کنیم، اما در عین حال شریک خود را از این فرصت برای خشنود کردن ما و خودمان محروم می کنیم – فرصت رسیدن به آنچه می خواهیم. راه برون رفت از این بن بست این است که شجاعت صحبت کردن به زبان خاص را داشته باشید.

به جای «من غمگینم» بگویید «ای کاش می توانستیم امشب فقط در آغوش بگیریم و فیلم ببینیم». به جای “تو به خانه اهمیت نمی دهی” – “من واقعاً برای تمیز کردن روز شنبه به کمک شما نیاز دارم.”

این عاشقانه را نمی کشد، بلکه زمینه را برای آن ایجاد می کند. شریک زندگی دستورالعمل های روشنی در مورد اینکه چگونه شما را خشنود کند دریافت می کند و شما فرصتی واقعی برای به دست آوردن آنچه نیاز دارید دارید.

این یک مبادله منصفانه است، نه یک قرعه کشی با قوانین دائما در حال تغییر. تمرین ساده است: قبل از اینکه توهین شوید، از خود بپرسید – آیا به وضوح آنچه را که می خواهم گفتم؟

اگر نه، پس من از شریک زندگیم رنجیده ام، بلکه از ناتوانی خودم در مراقبت از خودم رنجیده ام. این یک عمل قدرتمند برای بزرگ شدن است.

با گذشت زمان، وقتی شروع به صحبت آشکار در مورد نیازهای خود می کنید، ممکن است متوجه شوید که شریک زندگی شما از برآورده کردن آنها خوشحال است. او فقط روشن بین نیست و دنیای درونی شما برای او کتابی بسته است تا زمانی که تصمیم بگیرید آن را باز کنید.

این باعث کاهش اضطراب پس زمینه در زوج می شود. تنش ناشی از حدس زدن مداوم از بین می رود و سوء تفاهم ها ناپدید می شوند. شما شروع می کنید نه به تله پاتی افسانه ای، بلکه به یک شخص واقعی که حرف های شما را می شنود و به آنها واکنش نشان می دهد.

البته چیزهایی وجود دارد که دوست دارید شریک زندگی تان خودش را احساس کند. اما حتی این را می توان مورد بحث قرار داد: “می دانید، به ویژه برای من ارزشمند است که شما یک کار کوچک و خوشایند برای من انجام دهید، بدون دلیل.

این به من احساس دوست داشتن می دهد.” روابطی که در آنها می توانید مستقیماً عشق، توجه و حمایت را بخواهید بسیار قوی تر از روابطی هستند که بر اساس حدس و گمان ساخته شده اند.

این اتحاد دو بزرگسال است که تصمیم گرفتند با هم باشند نه برای اینکه زندگی یکدیگر را پیچیده کنند، بلکه آن را آسان تر و شادتر کنند. دست از مسئول قرار دادن همسرتان در قبال انتظارات ناگفته خود بردارید. این مسئولیت را برعهده خود بگیرید.

تعجب خواهید کرد که وقتی برای کلمات ساده و واضح وجود داشته باشد، زندگی مشترک شما چقدر راحت تر و شادتر خواهد شد.

همچنین بخوانید

  • چگونه عشق را از وابستگی متمایز کنیم: وقتی مراقبت مانند خدمت زندان است
  • چگونه دویدن را در یک دایره فشار کشش متوقف کنیم: اگر فاصله در یک رابطه به شغل اصلی شما تبدیل شده است

Share to friends
Rating
( No ratings yet )
راهنمایی و ترفندهای مفید برای زندگی روزمره