برابری روزمره: چرا تقسیم به وظایف “مرد” و “زن” منسوخ شده است

او سطل زباله را بیرون می‌آورد و شیرها را درست می‌کند، او آشپزی می‌کند و پیراهن‌ها را اتو می‌کند.

به گزارش خبرنگار HERE NEWS، ما ناخودآگاه به بازی های قدیمی ادامه می دهیم، حتی اگر هر دو به صورت تمام وقت کار کنیم، و سپس از خستگی و کینه انباشته تعجب می کنیم.

خانه به میدان نبرد عدالت تبدیل می شود، جایی که هر بشقاب شسته نشده فقط ظرف نیست، بلکه نمادی از بی احترامی است. ما دقیق محاسبه می‌کنیم که چه کسی و چقدر سرمایه‌گذاری کرده است، فراموش می‌کنیم که در ابتدا متحد نشدیم تا حساب‌های زندگی روزمره را حفظ کنیم، بلکه برای اینکه با هم شاد باشیم.

عکس: اینجا نیوز

مشکل این است که «عادلانه» یک مفهوم بسیار ذهنی است. برای یکی عادلانه است که همه چیز را به نصف تقسیم کنید، برای دیگری عادلانه است که بر اساس توانایی های خود سرمایه گذاری کنید، برای سومی این است که کاری را که بهترین انجام می دهید، بدون توجه به کلیشه های جنسیتی انجام دهید.

خانواده درمانگر آندری زبروفسکی خاطرنشان می کند: «مشاهده بر سر زندگی روزمره تقریباً هرگز به زندگی روزمره مربوط نمی شود. همیشه بحثی در مورد ارزش، توجه و شناخت است.

“تو زمین را نشویید” در واقع به این معنی است که “شما از کار من قدردانی نمی کنید و خستگی من را نمی بینید.” راه حل این نیست که یک برنامه کاری ایده آل ایجاد کنید، که باز هم توسط کسی نقض شود.

راه حل تغییر پارادایم است: از تقسیم دنیا به کارهای «مردانه» و «زنانه» دست بردارید و آن را به زندگی «ما» تقسیم کنید. هدف انجام همه کارها با هم نیست، بلکه اطمینان از این است که هر دو در یک فضای مشترک احساس خوبی داشته باشند.

با یک سوال ساده شروع کنید: “سخت ترین چیز در زندگی ما برای شما چیست؟” پاسخ ها ممکن است شما را شگفت زده کنند.

او ممکن است از ظرف شستن متنفر باشد، اما با کمال میل تمام نظافت را با جاروبرقی انجام می دهد. و او از رفتن به فروشگاه متنفر است، اما او عاشق سرهم کردن با گیاهان است.

موافق باشید که همه آن حوزه هایی را به عهده می گیرند که کمتر از آن بیزار هستند یا حتی کمی دوست دارند. این کامل نیست، اما منصفانه است.

کارهای باقی مانده و دوست نداشتنی را می توان یکی یکی تقسیم کرد، برون سپاری کرد یا در صورت امکان به سادگی کاهش داد. وقتی فشار برداشته می‌شود و انتخاب ظاهر می‌شود، حتی مسئولیت‌های کسل‌کننده هم کمتر سنگین می‌شوند.

شما از سرپرست و زندانی بودن در یک نفر دست بردارید و شریکی شوید که مشکلات زندگی را با هم حل کنید. مهم است که حجم کار واقعی را از کمال گرایی جدا کنیم.

گاهی اوقات یکی از شرکا سه ساعت را صرف تمیز کردن می کند، همه چیز را درخشش می بخشد و سپس دیگری را به خاطر بی عملی سرزنش می کند. اما این مشکل کنترل است، نه توزیع عادلانه.

کمک مالی نیز باید جدا از انتظارات جنسیتی مورد بحث قرار گیرد. اگر او بیشتر درآمد دارد، چرا قبض های کلان را پرداخت نمی کند و به او اجازه نمی دهد کارهای خانه بیشتری را انجام دهد؟

انعطاف‌پذیری و عمل‌گرایی در اینجا بسیار مفیدتر از پیروی کورکورانه از سنت‌ها است. با گذشت زمان، متوجه خواهید شد که کارهای خانه یک سیستم تنبیه نیست، بلکه فقط بخشی از زندگی است، مانند مسواک زدن.

و تصمیم گیری که چه کسی چه کاری را انجام می دهد نه بر اساس جنسیت، بلکه بر اساس تدارکات، استعداد و حجم کار فعلی. این مدل مستلزم گفت و گوی مداوم و تمایل به مذاکره مجدد در مورد توافقات است.

امروز او غرق در کار است، به این معنی که او در حال آماده کردن شام است. فردا او بیمار است – او همه چیز را به عهده می گیرد.

این کار گروهی واقعی است. وقتی سنگینی انتظارات “تو مجبوری چون مرد/زن هستی” از بین می رود، آرامش باورنکردنی به رابطه وارد می شود.

شما در نهایت شریک زندگی خود را نه به عنوان یک نقش، بلکه به عنوان یک فرد زنده می بینید که می توانید با او به توافق برسید. و در انرژی آزاد شده از حسابداران، می توانید به سادگی روی مبل دراز بکشید، بخندید و از پنجره به بیرون نگاه کنید. بالاخره به خاطر همین لحظات بود و نه به خاطر یک کف کاملا شسته شده، که زمانی تصمیم گرفتید با هم باشید.

همچنین بخوانید

  • چرا از شریک زندگیمان انتظار داریم افکار ما را بخواند: اگر عشق به امتحان تله پاتی تبدیل شده است
  • چگونه عشق را از وابستگی متمایز کنیم: وقتی مراقبت مانند خدمت زندان است


Share to friends
Rating
( No ratings yet )
راهنمایی و ترفندهای مفید برای زندگی روزمره