چرا به بدن خود گوش دهید نه به کلمات: اگر پشت شما بیشتر از شما در مورد مشکلات رابطه می داند

او می‌گوید: «همه چیز خوب است»، اما شانه‌هایش مانند کابل‌ها منقبض است.

به گزارش خبرنگار HERE NEWS، او قول می دهد “بیایید فردا بحث کنیم” و دستانش در قفلی روی سینه اش – قلعه ای تسخیرناپذیر – صلیب شده است.

شما گفتگوهای طولانی و منطقی دارید، به توافق می رسید، آتش بس می بندید، اما در درون، طعمی دردناک و خستگی غیرقابل توضیح وجود دارد. زیرا گفتگوی واقعی در یک زوج نه با کلمات، بلکه توسط بدن انجام می شود و آنها هرگز دروغ نمی گویند و به تنشی که ذهن بسیار سعی در پنهان کردن آن دارد خیانت می کند.

عکس: Pixabay

ارتباطات غیرکلامی – زبان بدن، حالات چهره، وضعیت بدن، لحن صدا و حتی فاصله – بیش از نیمی از معنای کل در ارتباطات را تشکیل می دهد. در حالی که مغز شما در جستجوی زبان قابل قبول اجتماعی است، بدن شما حقیقت خام و بدون فیلتر حالت عاطفی شما را به شما منتقل می کند.

نادیده گرفتن این سیگنال ها مانند تلاش برای درک داستان یک فیلم با خاموش کردن صدا و تصویر است و فقط زیرنویس باقی می ماند. به نشانگرهای پایه توجه کنید.

چرخاندن بدن در حین مکالمه، اجتناب از تماس چشمی، یا روی هم زدن دست ها یا پاها فقط یک وضعیت نامناسب نیست. اغلب اینها موانع ناخودآگاه هستند که نشان دهنده بسته بودن، محافظت یا عدم توافق هستند.

شریک ممکن است سرش را به نشانه درک تکان دهد، اما اگر پاهایش به سمت در چرخانده شود، قصد واقعی او این است که هر چه سریعتر این گفتگو را ترک کند. لحن صدا و مکث ها حاوی اطلاعات زیادی هستند. لحن تند و با صدای بلند باعث تحریک می شود، حتی اگر کلمات خنثی باشند.

مکث طولانی قبل از پاسخ “بله” می تواند نشان دهنده تردیدهای عمیق باشد. گفتار یکنواخت و بدون احساس اغلب نشان‌دهنده فرسودگی شغلی یا افسردگی پنهان است که به عنوان خستگی ظاهر می‌شود. شما به *چی*هایی که* می*گویند، گوش نمی*دهید، بلکه *چگونه* می*گویند.

بدن خود شما یک آشکارساز به همان اندازه حساس است. سنگینی مداوم در قفسه سینه پس از معاشرت، توده ای در گلو، سردردهای غیرقابل توضیح یا تنش در گردن و شانه ها می تواند پاسخ مستقیمی به پویایی های سمی در رابطه باشد.

روان، بدون یافتن راهی برای عواطف، آنها را جسمی می کند و درگیری زندگی نشده را به یک علامت فیزیکی تبدیل می کند. در جایی که زبان ساکت است بدن به معنای واقعی کلمه فریاد می زند. در دعوا، زبان غیرکلامی تبدیل به یک سلاح می شود.

یک پوزخند کنایه آمیز، یک نگاه تحقیرآمیز از بالا، یک تجاوز تهاجمی به فضای شخصی (به اصطلاح “مکالمه ی بلند بینی به بینی”) بسیار بیشتر از توهین آمیزترین کلمات آسیب می زند. آنها در سطح پیش از کلامی و حیوانی ضربه می زنند و باعث ایجاد احساس عمیق تحقیر و ناامنی می شوند.

پس از چنین “مکالمه”، آشتی لفظی تسکین نخواهد داد، زیرا زخم در سطح متفاوتی ایجاد می شود. توسعه مهارت خواندن این سیگنال ها با مشاهده بدون قضاوت آغاز می شود.

تفسیر را متوقف کنید و فقط توجه کنید: “وقتی در مورد بودجه صحبت می کنیم، شما دور می شوید”. “می بینم که مشت هایت را گره می کنی”؛ “وقتی موضوع برای شما ناخوشایند باشد صدای شما آرام تر می شود.” این یک اتهام نیست، بلکه بیان یک واقعیت است، که اغلب برای خود شریک زندگی، که ممکن است از واکنش های بدنی او آگاه نباشد، آشکار می شود.

به همان اندازه مهم است که از بی کلامی خود آگاه باشید. وقتی گوش می دهید صورت شما چه می کند؟

آیا به چشمان خود نگاه می کنید یا به تلفن خود؟ وضعیت بدن شما باز است یا بسته؟ با کنترل خود، یک سیگنال واضح به شریک زندگی خود ارسال می کنید: “من اینجا هستم، من با شما هستم، شما در امان هستید.” این پایه و اساس هر گفتگوی صادقانه است.

وقتی کلمات خشک شدند از زبان بدن برای اتصال مجدد استفاده کنید. یک لمس ملایم دست در طول یک مکالمه دشوار، یک حالت باز، یک نگاه نرم بهتر از هزار عذرخواهی می تواند تنش را از بین ببرد. در آغوش گرفتن بی‌صدا وقتی همسرتان گریه می‌کند، بیشتر از زیباترین کلمات تسلی‌دهنده در مورد حمایت صحبت می‌کند. این ارتباط در سطح روح است و ذهن آسیب دیده را دور می زند.

هنگامی که خواندن این زبان مخفی را یاد می گیرید، بسیاری از درگیری ها به سادگی ایجاد نمی شوند. حتی قبل از اینکه شریک زندگی‌تان از کار بیفتد، احساس می‌کنید که شریک زندگی‌تان دچار مشکل شده است. شادی صمیمانه او را در چشمان درخشانش ببین، حتی اگر در کلام در ستایش بخیل باشد. رابطه شما بعد جدیدی و تقریباً تله پاتیک به خود می گیرد.

متوجه خواهید شد که صمیمیت واقعی زمانی است که بدن ها در حضور یکدیگر آرام باشند. وقتی می توانی ساکت در یک اتاق بنشینی و این سکوت ظالمانه نیست بلکه غنی و راحت خواهد بود. زمانی که دست او به سمت دست شما دراز می شود و بدن شما به طور غریزی به دنبال تکیه گاه در شانه او می گردد.

در نهایت، اعتماد نه در توافق، بلکه در حافظه عضلانی زندگی می کند. بدن به یاد می آورد که در کدام آغوش ها می توانید ذوب شوید و می خواهید از کدام آغوش فاصله بگیرید. صادق ترین و عاقل ترین مشاور شماست.

تنها چیزی که باقی می ماند این است که از نادیده گرفتن او دست بردارید و در نهایت شروع به گوش دادن کنید. شاید در آن صورت همه مشکلات غیرقابل حل “کلامی” راه ساده و ظریف خود را در فضای بین شما پیدا کنند، جایی که نه کلمات، بلکه سکوت، گرما و جذابیت متقابل حاکم است.

همچنین بخوانید

  • چگونه هوش هیجانی یک ازدواج را در یک جنگ داخلی نجات می دهد: اگر EQ برای بودجه مشترک شما مهمتر از IQ باشد
  • اگر ترس از دست دادن جایگزین عشق شود چه اتفاقی می افتد: وقتی نه به یک شخص، بلکه به ایده رستگاری می چسبی

Share to friends
Rating
( No ratings yet )
راهنمایی و ترفندهای مفید برای زندگی روزمره