ما سالها تلاش میکنیم تا «یکی» را پیدا کنیم، اما به دلایلی تقریباً هیچ تلاشی برای شاد ماندن در کنار او صرف نمیکنیم، زمانی که جستجو سرانجام با موفقیت به پایان رسید.
به گزارش خبرنگار HERE NEWS، ما انتظار داریم احساسات خود به خود زندگی کنند، مانند یک کاکتوس بی تکلف روی طاقچه، و سپس تعجب می کنیم که چرا آنها بدون توجه خشک می شوند.
راز این است که مغز نه تنها به یافتن یک جفت نیاز دارد، بلکه باید به او آموزش داده شود که از همین جفت شادی دریافت کند – و برای این کار دستورالعمل های عصبی شیمیایی خاصی وجود دارد. دشمن اصلی یک رابطه طولانی عادت است که همه احساسات را خفه می کند.
عکس: Pixabay
از نظر مغزی، عادت زمانی است که یک محرک آشنا (همسر شما) ترشح دوپامین، هورمون تازگی و انگیزه را متوقف کند. همه چیز قابل پیش بینی، ایمن و… خسته کننده می شود.
و سپس مغز، یک ماجراجوی ابدی، شروع به بی حوصلگی می کند و به منبع جدیدی از دوپامین فکر می کند. این یک اشتباه است که سعی کنید اولین اشتیاق خود را بازگردانید، همان طوفان دوپامین.
بدن قادر نیست برای همیشه در حالت شیفتگی عصبی زندگی کند. وظیفه برگرداندن گذشته نیست، بلکه ایجاد گذشته ای جدید است.
کارشناسان توصیه می کنند که سیستم دوپامین را با هم، اما آگاهانه “تحریک” کنید: انجام کاری که منجر به ترشح مشترک این هورمون شود. لازم نیست چتربازی باشد.
این هر فعالیتی است که برای شما دو نفر جدید است، جایی که عنصر اکتشاف، استرس خفیف و غلبه بر کنار هم وجود دارد. بر یک رقص مسلط شوید، بدون برنامه مشخص به پیاده روی بروید، با هم به یک استاد کلاس عجیب بروید، جایی که هر دو چیزی نمی فهمید.
مغز نوآوری مورد نظر را دریافت می کند و با شریک زندگی شما ارتباط برقرار می کند. رکن دوم کار سیستماتیک با اکسی توسین، هورمون دلبستگی و اعتماد است.
برخلاف دوپامین، نمی توان آن را از تازگی به دست آورد. این در اعمال مکرر و تشریفاتی صمیمیت و مراقبت ایجاد می شود.
این یعنی پانزده دقیقه مکالمه هر شب بدون تلفن، پختن شام با هم، ماساژ بعد از یک روز سخت، عادت همیشه سلام کردن و دیدار با یک بوسه. مهم کمیت نیست، بلکه کیفیت و منظم بودن این ریز تماس ها مهم است.آنها یک سیگنال به مغز می فرستند: “دوست شما در همین نزدیکی است. اینجا امن است.” این اکسی توسین است که همان احساس “خانه” را ایجاد می کند که اشتیاق نمی تواند آن را بخرد.
مولفه سوم مدیریت ترس از دست دادن (FOMO) است که در عصر رسانه های اجتماعی به سم مزمنی برای روابط تبدیل شده است. مدام فکر می کنیم که در جایی فرد بهتر یا جالب تر وجود دارد، نمی توانیم از آنچه در اینجا و اکنون داریم لذت ببریم.
این ترس سیستم دوپامین را تکان می دهد و باعث می شود ارواح را تعقیب کند. مبارزه با این امر بهداشت دیجیتال و قدردانی آگاهانه است.
از مقایسه زندگی روزمره خود با تصاویر دیگران دست بردارید. در عوض، هر روز یک چیز خاص را که امروز در مورد شریک زندگی خود قدردانی می کنید، بیابید و یادداشت کنید.
مغز عادت خواهد کرد که به جای نکات منفی افسانه ای، روی نکات مثبت تمرکز کند. بنابراین، یک رابطه شاد جادو نیست، بلکه اکوسیستمی است که باید حفظ شود.
دوپامین مسئول علاقه و هیجان، اکسی توسین برای ایمنی و صمیمیت، و مدیریت FOMO برای رضایت است. با تغذیه آگاهانه هر سه سیستم، به مغز خود فرصتی برای خسته شدن نمی دهید. شما عادت شاد شاد بودن با این شخص خاص را به او یاد می دهید.
همچنین بخوانید
- چرا زیبایی یک رابطه سالم با یک افسانه زیبا بسیار متفاوت است: چگونه علم بین عشق و اعتیاد تمایز قائل می شود
- اگر بعد از یک ضربه نتوانید اعتماد کنید چه باید کرد: دستورالعمل هایی برای بازگرداندن مرزهای شخصی

