در ابتدا شیرین و دلسوزانه به نظر می رسد: هنگام خواب صبحانه را آماده کنید، ویزیت دکتر را به او یادآوری کنید، مشکلات او را با یک همکار حل کنید.
خبرنگار HERE NEWS گزارش می دهد که شما احساس نیاز، شایسته، تقریباً یک قهرمان می کنید.
اما به تدریج این پویایی عمیقاً در تار و پود رابطه رشد می کند تا زمانی که متوجه می شوید که با یک بزرگسال مانند یک بچه شیطان صحبت می کنید و او به طور فزاینده ای در حال فرورفتن یا کناره گیری در خود است. این عشق نیست، بلکه مادری یا پدری است که به یک ریل عاشقانه منتقل شده است و هر چیزی را که سر راهش باشد می کشد.
عکس: Pixabay
این مدل اغلب از نیت خوب متولد می شود – میل به کمک، مراقبت و آسان کردن زندگی یک عزیز. اما هنگامی که کمک سیستماتیک و بی هدف می شود، بی سر و صدا شریک خود را از خودمختاری، حق اشتباه و پیروزی سلب می کند.
شما یک متحد برابر نمیسازید، بلکه یک وابسته ابدی هستید که یا با مقاومتی آرام این نقش را میپذیرد یا شروع به شورش علیه «ظلم مراقبت» شما میکند. روانشناسان خاطرنشان می کنند که افرادی که در دوران کودکی خود عملکرد والدین را در رابطه با والدین یا فرزندان کوچکتر خود انجام می دادند اغلب در این تله می افتند. برادران و خواهران.
برای آنها، محافظت بیش از حد، زبان معمول و شناخته شده عشق است، راهی برای احساس ارزش و اهمیت آنها. مشکل اینجاست که این زبان برای روابط بین دو بزرگسال در نظر گرفته نشده است.
شریک “کودکی” در چنین زوجی در نهایت یا کاملاً تسلیم می شود، تمام مسئولیت زندگی خود را به عهده شما می اندازد، یا شروع به جستجوی راه هایی برای خراب کردن قیمومیت شما می کند. او می تواند توافقات را “فراموش کند” ، دیر شود ، تصمیمات عجولانه بگیرد – همه اینها تلاش های ناخودآگاه برای اثبات این است که او هنوز اراده خود را دارد ، هرچند در چنین جلوه زشتی.
شما می توانید این چرخه را تنها با درک یک حقیقت ساده بشکنید: مراقبت واقعی به مرزها و شایستگی های دیگری احترام می گذارد. او این سوال را می پرسد: “آیا به کمک من نیاز داری؟” به جای عبارت “من بهتر می دانم برای شما چه کار کنم.”
او به شریک زندگیاش اجازه میدهد با عواقب انتخابهایش روبرو شود، حتی اگر تماشای آن به شما آسیب برساند، زیرا او میداند که این تنها راهی است که یک بزرگسال رشد میکند. از کوچک شروع کنید – از حل مشکلات روزمره برای او دست بردارید که بتواند از خودش مراقبت کند.
جلسات را به او یادآوری نکنید، چمدانش را برای سفر نبندید، با رئیسش تماس نگیرید تا از جزئیات پروژه مطلع شوید. هر یک از اقدامات شما دشوار خواهد بود، اما تبدیل به یک عنصر سازنده در پایه یک تعادل جدید و سالم خواهد شد.
در عین حال، مهم است که زندگی “بزرگسال” خود را خارج از نقش یک نجات دهنده دوباره به دست آورید. به یاد بیاورید که به چه چیزهایی علاقه داشتید، در حالی که تمام منابع شما صرف مراقبت از دیگران می شد، در مورد چه آرزوهایی می دیدید.
روی سرگرمی ها، شغل و دوستان خود سرمایه گذاری کنید. وقتی فنجان خود را پر می کنید، دیگر نیاز وسواسی به پر کردن فنجان دیگری نخواهید داشت. به یاد داشته باشید: زن و شوهر بودن به این معنی است که در کنار هم زندگی را طی کنید، گاهی اوقات در مناطق دشوار دست یکدیگر را حمایت کنید، اما شریک بالغ و توانا خود را در تمام طول مسیر در آغوش خود حمل نکنید.
عشق بین بزرگسالان ملاقات دو دنیای کامل و مسئول است و نه اتحاد یک پرستار بچه و بخشش. با رها کردن کنترل، به رابطه این فرصت را میدهید که به آن چیزی که در وهله اول قرار بود تبدیل شود.
همچنین بخوانید
- آنچه در پشت عبارت “ما فقط متفاوت هستیم” پنهان است: وقتی اختلاف در خلق و خوی بهانه ای مناسب می شود
- چگونه یک رابطه از راه دور را حفظ کنیم: چرا کیلومتر می تواند یک مزیت باشد، نه یک مشکل

